تنها سرمایه‌ی واقعی در روز رستاخیز، قلبی است که از هر نوع شرک و امراض درونی پالایش شده باشد. از علایم و نشانه‌های قلب سالم آن است که چون ابراهیم؛ بر توحید ثابت و پایدار ماند و در قلب جز برای خدا جایگاهی وجود نداشته باشد:

 (وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ * يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ)[شعرا:87-89]؛ «(پروردگارا) مرا خوار و رسوا مدار در روزی که مردمان بر انگیخته می‌شوند. آن روزی که اموال و اولاد به کسی سودی نمی رساند. بلکه تنها کسی (نجات پیدا می‌کند) که با قلبی سالم به پیشگاه خدا آمده باشد.»

ابراهیمی که سخت‌ترین آزمونها را با بالاترین امتیاز پشت سر گذاشت (وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ)[بقره:124] در محراب عبادت، با قلبی مملو از ترس و امید، دست نیاز به سوی معبودِ محبوب بلند می‌کرد و سر بلندی روز رستاخیز و قلبی سالم را می‌طلبید، خدا دعایش را مستجاب کرد: (إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ)[صافات:84] و با قلبی سالم و به‌دور از هر نوع شرک و رذایل به پیشگاه خدایش برگشت. 

ماه مبارک رمضان فرصت مناسبی است، جهت خانه تکانی قلب از محبّت غیر خدا.

رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) در ماه مبارک رمضان بیشتر از هر وقتی انفاق می‌کرد و به نیازمندان کمک می‌نمود و با زبان حال می‌گفت: پروردگارا محبت تو را بر دنیا ومتعلقاتش ترجیح می‌دهم.

پایین ترین درجه‌ی انفاق در رمضان پرداخت زکات فطر است، 

زکات در لغت:

1) رشد و نمو و زیاد کردن، گفته می‌شود: زکا الزرع. وقتی که مزرعه رشد کرده باشد، به پرداخت سهمی معیّن از مال، زکات گفته می‌شود، زیرا زکات در دنیا باعث ازدیاد نعمت و برکت مال و سرمایه می‌شود و در قیامت نیز وعده ثواب زیاد به پرداخت کننده داده شده است.

2) طهارت و پاکی؛

 در قرآن آمده است: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى)[اعلی:14] قطعاً رستگار می‌گردد کسی که خویشتن را پاکیزه دارد.

عمل به این فریضه را بدین خاطر زکات می‌گویند، چون انسان را از گناه و بخل به مال پاک می‌گرداند: (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا)[توبه:103] از اموال آنان زکات بگیر که بدین وسیله ایشان را پاک می‌داری و بالا می‌بری.

فطر، در لغت:

فَطَرَ، در اصل لغت به معنی شق بردن، ظاهر گشتن و پدید آوردن است، در قرآن آمده است (إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ)[انفطار:1] یعنی آن گاه که آسمان شق می‌برد، (الْحَمْدُ لِلهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)[فاطر:1] سپاس خدای را كه پديدآورنده آسمان و زمين است، مثل اینکه هنگام خلقتِ آسمانها و زمین پرده‌ی عدم پاره شده و آسمان و زمین ظاهر گشته‌اند، روز اوّل شوّال را نیز بدین خاطر عید فطر می‌گویند چون روزه‌دار دهانش را باز می‌کند و اجازه دارد از نعمتهای خداوند استفاده نماید و به همین خاطر به صدقه‌ای که روزه‌دار در آن روز می‌پردازد، زکات فطر گفته می‌شود، زیرا زکات فطر به پایان رسیدن ماه مبارک رمضان واجب می‌شود، احتمال دارد زکات فطر، از فطرت به معنی خلقت گرفته شده باشد، به دلیل اینکه انسان در اصل خلقت به صورت فطری نسبت به مال بخیل است و با پرداخت زکات و صدقات خود را از آن پاک می‌گرداند. 

امام ماوردی می‌گوید: گفته می‌شود زکات الفطر و زکاة الفطرة، آن کسی که می‌گوید زکات الفطر، آن را با افطار (پایان) ماه مبارک رمضان واجب می‌داند و کسی که می‌گوید زکات الفطرة آن را بر فطرت انسان واجب می‌داند.(1) 

زکات در سال دوم هجری بر مسلمانان واجب گردید. امّا زکات فطر در همان سال قبل از زکات اموال واجب شد.

دلیل واجب بودن زکات فطر قبل از اجماع این حدیث پیامبر است: عَنْ ابْنِ عُمَر(رضی‌الله‌عنهما) َأنّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فَرَضَ زَكَاةَ الْفِطْرِ مِنْ رَمَضَانَ عَلَى النَّاسِ.(2) 

بعضی گفته‌اند مراد از آیه‌ی (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى)[اعلی:14] زکات فطر است، امّا آیه مکّی است و زکات فطر در مدینه واجب شده است. 

از ابن عباس(رضی‌الله‌عنه) روایت شده است، فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) زَكَاةَ الْفِطْرِ طُهْرَةٌ لِلصَّائِمِ مِنْ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ ، وَطُعْمَةً لِلْمَسَاكِينِ .... [رَوَاهُ أَبُو دَاوُد وَابْنُ مَاجَهْ]

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) زکات فطر را بر مسلمانان فرض (واجب) نمود، تا روزه‌دار را از سخن لغو و کارهای زشت پاک دارد و تا خوراکی باشد برای مساکین.

 وکیع ابن جرّاح می‌گوید: همچنانکه سجده‌ی سهو نقص نماز را جبران می‌کند، زکات فطر نیز نقص روزه را جبران می‌نماید.

زکات فطر بر چه کسانی واجب است؟

بر کوچک و بزرگ و زن و مرد مسلمانی واجب است که دارایی او از هزینه‌ی شب و روز عید خود و کسانی که نفقه‌ی آنان بر او واجب است، بیشتر باشد، زکات فطر عبادتی بدنی نیست و بلوغ و عقل شرط وجوب آن نیست. فرزندان مسلمان حکم مسلمان را دارند و بر ولی و سرپرست آنان واجب است که زکات فطر و زکات اموال آنها را پرداخت نمایند.

امام ابوحنیفه می‌فرماید: زکات فطر بر کسی واجب است که دارایی او به حد نصاب زکات (معادل 200 درهم نقره یا 20 مثقال طلا) رسیده باشد.

امام عمرانی در کتاب نفیس البیان می‌فرماید: دلیل ما (شافعیّه) بر این که می‌گوییم: برای پرداخت زکات فطر، حد نصاب زکات در نظر گرفته نشده است، حدیثی است که ابن عمر(رضی‌الله‌عنهما) آن را روایت می‌کند (أنّ النّبی(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فرض زکاة الفطر مِن رمضان علی النّاس) رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فرقی قائل نشد در بین اینکه اموال فرد به حدّ نصاب رسیده باشد یا نرسیده باشد. 

پس زکات فطر بر همه واجب است، تا فقرا نیز حدّاقل سالی یک بار صدقه‌ای را پرداخت نمایند و از خیر و برکات این عبادت محروم نباشند، درحدیث رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) آمده است که خداوند آن را برای مساکین جبران می‌کند.

زکات فطر چه وقت واجب می‌شود؟

بنا بر فتوای امام احمد، مالک، ثوری و قول جدید امام شافعی، زکات فطر باغروب خورشید آخرین روز ماه رمضان و شب عید واجب می‌شود، پس اگر نوزادی قبل از غروب خورشید متولد شد زکات فطرش واجب می‌شود واگر خانمی قبل از غروب به عقد مردی درآید پرداخت زکات فطرش بر عهده‌ی زوج است. 

بعضی دیگر از علما بر این باورند که با طلوع فجر روز عید واجب می‌شود.

ابن عمر(رضی‌الله‌عنهما) برای پرداخت نمودن زکات فطر دو روز قبل از عید تعجیل می‌کرد، در متن المهذّب آمده است که از اول ماه مبارک رمضان پرداخت زکات فطر جایزاست، ولی جایز نیست قبل از ماه رمضان در پرداخت آن تعجیل کرد.

مستحب آن است که قبل از خارج شدن از منزل برای اقامه‌ی نماز عید آن را پرداخت کرد، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) می‌فرماید: مَنْ أَدَّاهَا قَبْلَ الصَّلَاةِ فَهِيَ زَكَاةٌ مَقْبُولَةٌ وَمَنْ أَدَّاهَا بَعْدَ الصَّلَاةِ فَهِيَ صَدَقَةٌ مِنْ الصَّدَقَاتِ.(3) 

هرکس زکات فطرش را قبل از نماز عید پرداخت نماید مقبول است و کسی که آن را بعد از نماز پرداخت نماید صدقه‌ای پرداخت کرده است.

در صورتی که پرداختِ زکات فطر برای کسی مقدور نبود، یا آن را فراموش کرد، باید در اولین وقتی که برای او مقدور است و یا آن را بیاد می‌آورد آن را پرداخت نماید. 

 جنس، میزان و نحوه ی پرداخت زکات فطر

عَنْ ابْنِ عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَرَضَ زَكَاةَ الْفِطْرِ مِنْ رَمَضَانَ عَلَى النَّاسِ صَاعًا مِنْ تَمْرٍ أَوْ صَاعًا مِنْ شَعِيرٍ عَلَى كُلِّ حُرٍّ أَوْ عَبْدٍ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى مِنْ الْمُسْلِمِينَ.(4) 

با استناد به این حدیث پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وسلم):

1 ـ میزان پرداختی زکات فطر یک صاع می‌باشد.

در کتاب المفصل دکتر عبدالکریم زیدان و در فقه آسان ترجمه‌ی دکتر ابراهیمی آمده است: یک صاع برابراست با 2 کیلو و 176گرم.

2ـ میان افراد فقیر و ثروتمند فرقی قائل نشده است، یعنی هرکدام باید یک صاع بابت زکات فطر پرداخت کنند. 

3ـ رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) مسلمانان را مختار نموده است، تا هر کس زکات فطرش را از قوتی که استفاده می‌کند بپردازد، و به‌همین خاطر است که با حرف (أو) عطف شده است.

امام شافعی می‌فرماید: و من سنّة رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) أنّ زکاة الفطر ممّا یقتات الرّجل و ممّا فیه زکاة. قال: الشافعی: وأیّ قوت کان الأغلب علی رجل أدّی منه زکات الفطر.(5) 

از سنت پیامبر است که زکات فطر از قوتی پرداخت شود که خود از آن تغذیه می‌کند و زکات به آن تعلق می‌گیرد. امام شافعی می‌فرماید: قوت غالب هر کس هر چه باشد از آن زکات فطر را پرداخت نماید.

امام نووی: پرداخت زکات فطر را به سه شیوه جایز می‌داند:

1) بنا بر رأی جمهور علما، از قوت غالب منطقه پرداخت شود؛

2) هر کس از قوتی که بیشتر استفاده می‌کند آن را پرداخت نماید، که ظاهر رأی امام شافعی در کتاب الأم می‌باشد؛

3) مختار است از هر قوتی آن را پرداخت نماید، به دلیل حدیثی که أبو سعید خدری آن را روایت می‌کند. 

سپس امام نووی به تبیین رأی امام غزالی می‌پردازد:

قال الغزالی فی الوسیط: المعتبر غالب قوت البلد وقت وجوب الفطر لا فی جمیع السّنة. وقال فی الوجیز غالب قوت البلد یوم العید. 

اعتبار به قوت مصرفی هنگام واجب شدن زکات فطر است، نه قوتی که در طول سال مصرف می‌نماید، و در کتاب الوجیز نیز می‌فرماید: از قوت غالب آن شهر در روز عید، زکات فطر را پرداخت نمایند.(6) 

امام شافعی: می‌فرماید: وإذا كان الرجل يقتات حبوبا مختلفة شعيرا وحنطة وتمرا وزبيبا فالاختيار له أن يخرج زكاة الفطر من الحنطة، ومن أيها أخرج أجزأه إن شاء الله تعالى. اگر کسی از حبوبات مختلفی مانند جو، گندم، خرما و کشمش تغذیه می‌کند بهتر آن است که گندم را به عنوان زکات فطر پرداخت نماید، البته پرداخت نمودن هر کدام واجب او را کفایت می‌کند. ولا أحب إذا اقتات رجل حنطة أن يخرج غيرها وأحب لو اقتات شعيرا أن يخرج حنطة لانها أفضل. دوست ندارم اگر کسی از گندم استفاده نماید و قوت دیگری را بپردازد، امّا دوست دارم اگر کسی از جو تغذیه می‌کند، گندم بپردازد، زیرا گندم با ارزش‌تر است.(7) 

در آن زمان در بین حبوبات، گندم از همه با ارزش‌تر بوده است به این دلیل است که بعضی از علما فتوی داده‌اند به این که: هر کس گندم را پرداخت نماید، نصف صاع برای هر نفر کافی است.

امّا در این عصر، تقریباً ارزش ریالی گندم از تمام حبوبات پایین‌تر است. با رعایت کردن این اصل که (حکم ثابت است امّا فتوی با تغییر زمان و مکان متغیّر است) می‌توان گفت: رأی امام شافعی در آن عصر، با توجه به ارزش گندم در بین حبوبات، بوده است و اگر امام شافعی الآن در قید حیات می‌بود به پرداخت با ارزش‌ترین قوت در این عصر فتوا می‌داد.

در فتوای امام آنچه که برای فقرا نافع‌تر است مدّ نظر می‌باشد. آنچه که نگارنده از فتوای امام برداشت می‌کند این است که اگر امام در این عصر زندگی می‌کرد نیز به آنچه که برای فقرا نافع تر بود فتوا می‌داد، یعنی کسی که برنج و گندم که تقریباً قوت همیشگی مردم است مصرف می‌نماید، در بین این دو نوع، بهتر آن است آنچه را که برای فقرا نافع‌تر است پرداخت نماید. 

اصل فتوای امام شافعی براین است که باید اصل قوت را بابت زکات فطر به فقراء داد نه قیمت آن را؛

امّا با توجه به اینکه:

1) در بسیاری از کتب معتبر آمده است که عمر بن عبد العزیز: قیمت قوت را به جای زکات از مردم می‌گرفت؛

2) معاذ بن جبل(رضی‌الله‌عنه) پارچه و لباس را از یمنی‌ها به جای زکات می‌گرفت؛

3) امام ابو حنیفه نیز بر این باور است که پرداخت قیمت به جای حبوبات اشکالی ندارد؛

4) عملاً پرداخت قوت در شهرهای بزرگ ممکن نیست؛

5) پرداخت قوت به ضرر فقرا است چون باید به قیمت نازل‌تر آن را بفروشند، 

بهتر آن است قیمت آن را پرداخت نمود.

با توجه به سخن ابوسعید خدری که بخاری و مسلم آن را روایت می‌کنند، (كنا نخرج زكاة الفطر صاعاً من طعام) و طعام عام است و هر نوع طعامی را شامل می‌شود اگر چه بعضی آن را به گندم معنی کرده‌اند، می‌توان مقدار 2 کیلو و 176 گرم را از هر طعام با ارزشی بابت زکات فطر پرداخت کرد.

با توجّه به اینکه روح جمعی بودن بر دین اسلام حاکم است و می‌توان آن را در شعائری چون نماز، زکات ، روزه و حج مشاهده کرد، و اگر جمعی بودن را، از هر یک از این شعائر منها کنیم به اهدافی که این شعائر دنبال می‌کنند نمی‌رسیم، اگر چه نماز انفرادی واجب را از فرد ساقط می‌نماید، امّا فرد از فضیلتی که در نماز جماعت وجود دارد و در صف برادران دینی قرار گرفتن محروم می‌شود، بدین خاطر است که در موطأ امام مالک آمده است: أَنَّ اِبْنَ عُمَرَ كَانَ يَبْعَثُ زَكَاةَ الْفِطْرِ إِلَى الَّذِي يُجْمَعُ عِنْدَهُ قَبْلَ الْفِطْرِ بِيَوْمَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةٍ . عبدالله ابن عمر(رضی‌الله‌عنهما) دو سه روز قبل از عید، زکات فطر را به نزد کسی می‌فرستاد که زکات فطر نزد او جمع آوری می‌شد. 

بهتر آن است در هر شهر و محلّه و یا روستایی زکات فطر و سایر صدقات جمع‌آوری شود و سپس در بین نیازمندان تقسیم گردد. 

 

زکات فطر به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟

زکات فطر به فقرا، مساکین، آزاد کردن برده، ورشکسته‌گان، کسانی که در پیش برد دعوت اسلامی فعالیّت می‌کنند و مسافرانی که در مسیر مانده‌اند تعلق می‌گیرد و تقسیم می‌شود و عاملین و مؤلفة القلوب از آن سهمی ندارند.(8) 

امّا با توجه به اینکه در حدیثی که قبلا ذکر نمودیم می‌فرماید: وَطُعْمَةً لِلْمَسَاكِينِ. زکات فطر خوراکی است برای مساکین و در حدیثی دیگر می‌فرماید اُغْنُوهُمْ فِي هَذَا الْيَوْمِ عَنْ الْمَسْأَلَةِ. مساکین را در روز عید بی‌نیاز کنید، بهتر آن است که سهم مساکین بیشتر باشد. 

امام ابن قیم در زادالمعاد می‌فرماید: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) و اصحاب زکات فطر را در بین فقرا تقسیم می‌کردند، سپس می‌افزاید: عندنا أنه لا یجوز إخراجها إلاّ علی المساکین. نزد ما جایز نیست زکات فطر جز به مساکین به صنف دیگری داده شود. 

امام ابو حنیفه می‌فرماید: به شهروندانی که مسلمان نیستند نیز زکات فطر داده می‌شود.

---

ارجاعات:

1.الحاوی الکبیر ج 4 ص 376

2.متّفق علیه

3.المستدرك على الصحيحين للحاكم، كتاب الزكاة.  سنن أبي داود، كتاب الزكاة، باب زكاة الفطر.  سنن الدارقطني، كتاب زكاة الفطر.

4.صحيح مسلم، كتاب الزكاة، باب زكاة الفطر. موطأ امام مالك، كتاب الزكاة، باب من تجب عليه زكاة الفطر. المستدرك على الصحيحين للحاكم، كتاب الزكاة.

5.الأم، ج 2 ص72

6.کتاب المجموع  ج/ 6 ص/ 61 ـ 62  

7.الأم، جلد 2 ص 75 باب الرجل يختلف قوته.

8.کتاب الأم ج 2 ص 74

----

 

 

منابع:

1. صحیح مسلم 

2. سنن ابو داود

3. الأم امام شافعی

4. المجموع امام نووی 

5. سبل السلام صنعانی 

6. موطأ امام مالک

7. زاد المعاد ابن قیّم

8. المفصّل دکتر زیدان

9. الحاوی الکبیر ماوردی